پیوستن، تروریزم و جیوپولیتیک — حقیقتی فراتر از افسانه
در ۲۷ مارچ، روزی که برخی آن را «روز سیاه» بلوچستان مینامند، حملهی تروریستی در کویته دو غیرنظامی را کشت و بیش از یکدوجین نفر را زخمی کرد. یک بمب دستساز قوی در بازار شلوغ منفجر شد و خودروی پولیس هدف قرار گرفت. آتش و خرابی در سراسر محل پراکنده شد و مردم وحشتزده تلاش کردند منطقه را پاک کنند. گروه تروریستی ارتش آزادیبخش بلوچستان (BLA) که مسئول سالها ترور و خونریزی در این ولایت است، مسئول این حمله شناخته شد. این حادثه تنها یک مورد جداگانه نبود؛ چند روز قبل نیز تروریستها حملات هماهنگ انجام داده، به یک بس مسافربری حمله کردند و افراد را بر اساس قومیتشان کشتند.
اما در برخی محافل، همین گروههایی که عامل این خشونتها هستند، ۲۷ مارچ را روز «ستم» جلوه میدهند و افسانههایی را ترویج میکنند که بلوچستان به زور ضمیمه پاکستان شده، مانند بنگلادش مستقل بوده و اگر از پاکستان جدا میشد، گوادر میتوانست مانند سنگاپور باشد.
طنز ماجرا این است که این گروهها ادعا میکنند برای مردم بلوچ میجنگند اما فقط مرگ، ویرانی و بیثباتی به همراه میآورند.
واقعیت تاریخی: پیوستن رضاکارانه کلات
ادعای پیوستن اجباری کلات به پاکستان در سال ۱۹۴۸ از نظر تاریخی درست نیست.
پیوستن کلات نه اجباری بود و نه نوعی استعمار. میر احمد یار خان، خان کلات، پس از مشورت با مشاوران و درک این که استقلال تنها گزینهی پایدار نیست، در ۲۷ مارچ ۱۹۴۸ سند پیوستن را رضاکارانه امضا کرد. پیش از آن، مناطق مهم بلوچستان مثل لسبیل، خاران و مکران خودسرانه به پاکستان پیوسته بودند و آینده مشترک بلوچستان با کشور تازه تاسیس را پذیرفته بودند. شورای شاهی، یکی از نهادهای نمایندگی، نیز در ۱۹۴۷ به پیوستن رای داده بود.
اسناد تاریخی هند نیز ادعای اجباری بودن را رد میکند. وی.پی. منون، مقام هندی، افشا کرده که خان کلات درخواست پیوستن به هند داده بود — ادعایی که توسط خان رد شده بود — اما هند آن را نادیده گرفت. پس از پیوستن کلات به پاکستان، هند به هدف مقابله با منافع ژئوپولیتیکی پاکستان، تبلیغات اجباری بودن پیوستن را مطرح کرد؛ استدلالی که سالها بعد و با ظهور تروریزم در بلوچستان دوباره به کار گرفته شد.
بلوچستان، بنگلادش نیست
مقایسه بلوچستان با بنگلادش سال ۱۹۷۱ اشتباه و گمراهکننده است.
بحران شرق پاکستان ریشه در اکثریت جمعیتی، تفاوتهای زبانی و حق انتخاب داشت که نادیده گرفته شد. هند به دلیل هممرز بودن، مداخله نظامی و تسلیحاتی مستقیم انجام داد که منجر به جدایی شرق پاکستان شد.
اما بلوچستان از دیرباز مجموعهای از قبایل و منافع متنوع بوده است. فاقد هویت منسجم قومی و سیاسی است که شرق پاکستان داشت. پیچیدگیهای داخلی بلوچستان، مقایسه با بنگلادش را غیرممکن میسازد.
بازیهای جیوپولیتیکی: دخالتهای خارجی در بلوچستان
دخالت پنهان هند در بلوچستان ثابت شده است — از اعترافات کل بهوشن جادهاو تا گزارشات اطلاعاتی که حمایت هند از گروههای جداییطلب را نشان میدهد. اما مشکلات بلوچستان تنها به دخالت خارجی محدود نمیشود.
واکنش دولت پاکستان نسبت به خواستههای بلوچستان گاهی واکنشی بوده و فرصت بهرهبرداری توسط بازیگران خارجی را فراهم کرده است. کمتوجهی به توسعه، نمایندگی سیاسی و مشارکت اقتصادی، بیثباتی را تشدید کرده است.
گوادر: جواهری نادرست فهمیده شده
ایده اینکه گوادر میتواند «سنگاپور دریای عرب» باشد اگر از پاکستان جدا شود، یک برداشت اشتباه است.
تاریخاً گوادر بخشی از عمان بود تا اینکه پاکستان در ۱۹۵۸ آن را خرید. این منطقه هرگز یک دولت-شهر یکپارچه مثل سنگاپور نبوده است. بلوچستان مناطق متنوع با منافع و رقابتهای قبیلهای متفاوت دارد.
از خشونت به رسانه: چهره در حال تغییر شورش بلوچشورش از اقدامات مسلحانه به لابیگری و تبلیغات حقوق بشری بینالمللی تغییر کرده است. چهرههایی مانند مهرنگ بلوچ و سامی دین بلوچ این تغییر راهبردی را نمایندگی میکنند.
هدف آنها ارائه پاکستان به عنوان ستمگر و مشروعیتبخشی به خواستههای جداییطلبانه در سطح جهانی است.
بلوچستان، نقطه داغ جیوپولیتیکی
بلوچستان به دلیل همسایگی با ایران، افغانستان و دریای عرب، منطقهای استراتژیک است. بیثباتی آن به چندین هدف خارجی خدمت میکند:
- مختل کردن پروژه اقتصادی چین و پاکستان (CPEC)
- تضعیف ثبات اقتصادی و سیاسی پاکستان
- فراهم کردن زمینه برای فشار خارجی از طریق گروههای نیابتی
مشکلات واقعی، اما چه کسی از آن سوء استفاده میکند؟
مشکلات بلوچستان در زمینه توسعه، توزیع منابع و نمایندگی سیاسی واقعی است و باید جدی گرفته شود.
اما کسانی که این مشکلات را در صحنه بینالمللی مطرح میکنند، بیشتر به دنبال بهرهبرداری سیاسی و ترویج جدایی هستند.
اصلاحات قانونی اخیر مانند متمم هجدهم، خودمختاری استان را افزایش داده و سرمایهگذاریهای اقتصادی را بهبود بخشیده است. راه حل واقعی، حکمرانی فراگیر، توسعه زیرساختها و پاسخگویی به نیازهای مردم است.
نتیجهگیری: ۲۷ مارچ روز سیاه نیست
۲۷ مارچ روزی است که واقعیت تاریخی بر افسانهها و شایعات غلبه کرد.
آینده بلوچستان با پاکستان گره خورده است — بر اساس تاریخ، اقتصاد و جیوپولیتیک مشترک. اکنون باید از بحثهای قدیمی و افسانهها فاصله گرفت و به توسعه، نمایندگی سیاسی و ثبات پرداخت.
داستان واقعی بلوچستان داستان ظلم نیست بلکه فرصت است. بیایید این داستان را بنویسیم.