در ساحلهای دریای عرب، گوادر قرار است پاسخ پاکستان به یکی از مهمترین شهرهای بندری جهان باشد. اما وقتی خورشید بر بندر عمیق آن غروب میکند، فرودگاه بینالمللی تازهساز گوادر در سکوت عجیبی فرو رفته است. هیچ هواپیما و مسافری نیست—تنها صدای گاهوبیگاه گشتزنی نیروهای امنیتی در این تأسیساتی که تقریباً خالی است به گوش میرسد.
همیشه قرار نبود اینطور باشد. فرودگاه گوادر که با وعدههای بزرگ تحول اقتصادی افتتاح شد و توسط چین به عنوان بخشی از پروژه چند میلیارد دلاری راه ابریشم اقتصادی چین و پاکستان (سیپک) تامین مالی شده بود، قرار بود دروازهای به سوی یک مرکز تجاری پررونق جدید باشد. اما این فرودگاه به جای آن، موضوع بررسیهای دقیق، گزارشهای رسانههای منطقهای و نارضایتیهای رو به افزایش محلی شده است. چرا بزرگترین فرودگاه بینالمللی پاکستان خالی از پرواز است و این موضوع چه چیزهایی درباره چالشهای کلی توسعهای کشور به ما میگوید؟
![This photo taken on September 13, 2024 shows a terminal at the New Gwadar International Airport in Gwadar, Balochistan, Pakistan. [Image via Getty Images].](https://southasiatimes.org/wp-content/uploads/2025/03/gettyimages-2182357926.webp)
فرودگاه گوادر: وعدهها در برابر واقعیت
با سرمایهگذاری ۲۴۶ میلیون دلاری از چین، این فرودگاه به عنوان دومین بزرگترین فرودگاه پاکستان پس از کراچی طراحی شد. مجهز به پذیرش هواپیماهای ایرباس A380 و بارهای بینالمللی بود و قرار بود نقش کلیدی در ارتباط گوادر با بازارهای جهانی، بهویژه چین، آسیای مرکزی و خاورمیانه داشته باشد. اما امروز هیچ پرواز تجاری در آن انجام نمیشود و منتقدان معتقدند این زیرساخت بزرگ برای مردم بلوچستان بیشتر جنبه نمادین دارد تا کاربرد عملی.
«وقتی فشار زیاد میشود، روشن میشود چرا رسانههای هندی مشکلات گوادر را بزرگ میکنند — آنها به پتانسیل استراتژیک و اقتصادی بلندمدت آن واقفاند. روایتشان روی ناکارآمدی و نارضایتیهای محلی تمرکز دارد، اما سوال واقعی این است: چرا اجازه میدهیم چنین تحریفهایی مطرح شود؟ به جای واکنش صرف، باید با اقدامات عملی به این نگرانیها پاسخ دهیم تا تعهد ما به توسعه و همگرایی را نشان دهیم»، میگوید سفیر نغمانه هاشمی، دیپلمات با تجربه.
دکتر دوست برچ، عضو هیئت علمی رشته روابط بینالملل دانشگاه بلوچستان، نگرانیهای مشابهی را مطرح میکند و با اشاره به تاکتیکهای ژئوپولیتیکی هند، بر ضرورت توسعه محلی تاکید میورزد.
«هند همواره نقاط ضعف پاکستان را برجسته کرده و توانمندیهای آن را کماهمیت جلوه داده است و بندر گوادر را به عنوان یک ابزار ژئوپولیتیکی به کار میبرد،» دکتر برچ میگوید. «به جای واکنش صرف به این روایتها، پاکستان باید بهصورت فعال کاستیهای داخلی خود را برطرف کند. گوادر اهمیت استراتژیک فراوانی دارد و سه میلیارد نفر را در منطقه آسیا-اقیانوسیه، آسیای مرکزی و خاورمیانه به هم متصل میکند. همانطور که تاریخنگار تیم مارشال در کتاب «اسیران جغرافیا» اشاره میکند، ‘بدون بلوچستان، پاکستان وجود ندارد.’ این مسئله اهمیت ژئوپولیتیکی و اقتصادی این استان را به خوبی نشان میدهد.»
اما مشکل واقعی این است که این تحولات تا چه حد واقعاً به نفع مردم محلی بودهاند؟ بسیاری از ساکنان منطقه، به ویژه کسانی که به ماهیگیری وابستهاند، بهخاطر افزایش اقدامات امنیتی و محدود شدن دسترسی به معیشتهای سنتی متضرر شدهاند. مرحله اول سیپیک باعث تمرکز بیشتر قدرت در مرکز، تضعیف اصول دموکراسی و انتصاب رهبران غیرنماینده شده که این مسائل شکایات محلی را بیشتر کرده است.»
این نارضایتی تازگی ندارد. جنبشهایی مانند «حق دو تحرک» مدتهاست که برای نیازهای پایهای مانند آب پاک، برق و فرصتهای شغلی اعتراض کردهاند و خواستار توزیع عادلانهتر ظرفیت اقتصادی گوادر هستند. یکی از شکایات اصلی، عدم مشارکت مردم محلی در پروژههای بزرگ است. با وجود اینکه مرحله اول سیپیک بیش از ۷۰۰ میلیون دلار به گوادر تزریق کرده، سهم استان در درآمدهای بندر صفر درصد است، در حالی که ۹۱ درصد به چین و بقیه به دولت مرکزی پاکستان میرسد.
![A map of Pakistan showing the China-Pakistan Economic Corridor (CPEC) passage, highlighting different economic and industrial zones. [Image via Dawn News].](https://southasiatimes.org/wp-content/uploads/2025/03/5a127f9bc3a6b.webp)
یک دارایی استراتژیک بدون چشمانداز استراتژیک؟
برای برخیها، میدان هوایی خالی گوادر نشانهای از یک مشکل بزرگتر است: نبود یک سیاست منسجم برای ادغام گوادر در چارچوب اقتصادی پاکستان. سفیر نغمانه هاشمی میپرسد چرا میدان هوایی گوادر هنوز غیرعملیاتی است، در حالیکه کویته—با وجود بازار کوچکتر—فعالیتهای تجارتی منظم دارد.
«اگر ما واقعاً در پی تبدیل گوادر به یک مرکز منطقوی هستیم، چرا اقدامات عملی برای مسیر دادن پروازهای چین و خلیج از طریق گوادر روی دست نگرفتهایم؟ چرا مسیرهای داخلی را توسعه نمیدهیم تا رفتوآمد مسافران افزایش یابد؟ میدان هوایی کویته با وجود بازار کوچکش فعالیتهای تجارتی دارد—پس چرا برای گوادر از همان راهکارها استفاده نمیکنیم؟»
دکتر برېچ استدلال میکند که روند تصمیمگیری در مورد گوادر هنوز هم شفاف نیست. «تعدیل هژدهم قانون اساسی وعده داده بود که بلوچستان ۵۰٪ سهم در اداره بندر گوادر خواهد داشت، اما در حال حاضر سهم آن صفر است. در عوض، ۹۱٪ عواید گوادر به چین میرسد و ۹٪ دیگر در اختیار حکومت فدرال است. حتی اسلم رئیسانی، وزیر اعلی پیشین، گفته است که حکومتاش به این دلیل برکنار شد که برای سهم قانونی بلوچستان در گوادر و ریکودیک ایستادهگی کرد.»
نگرانیهای امنیتی و چالشهای حکومتی نیز نقش مهمی داشتهاند. این منطقه شاهد حملات شورشی بوده و سرمایهگذاران هنوز محتاط هستند. دکتر برېچ میگوید: «شورش بلوچ، که اکنون در پنجمین مرحله خود قرار دارد، بیش از ۲۰ سال ادامه یافته—بیشتر از هر مرحله قبلی. هنگام آغاز پروژهٔ سیپک، تصمیمگیرندگان هرگز به ریشههای نارضایتی بلوچها توجه نکردند.»
دکتر سلمی مالک، استاد پوهنځی روابط بینالملل در دانشگاه قائد اعظم اسلامآباد، میگوید: «اعتماد سرمایهگذاران بسیار حیاتی است، اما بسیاری از آنان به دلیل وضعیت امنیتی و نبود یک ادارهٔ ملکی باثبات، محتاط هستند.» او اضافه میکند که حتی سرمایهگذاران چینی، با وجود منافع کلانشان در گوادر، هنوز با احتیاط عمل میکنند.
«حتی سرمایهگذاریهای چین، با آنکه چشمگیر است، در مرحلهٔ دوم به دلیل همین نگرانیها با چالش مواجهاند. افزون بر آن، کمبود بازاریابی مؤثر—چه در داخل پاکستان و چه در سطح بینالمللی—نیز وجود دارد. گوادر ظرفیت زیادی دارد، اما باید به گونه مؤثر معرفی شود و ذینفعان باید اطمینان حاصل کنند که کالاها به بازارهای درست برسند.»
او در ادامه تأکید میکند که شهر باید ابتدا بهعنوان یک محل قابلسکونت دیده شود تا میدان هوایی آن بتواند بهعنوان یک مرکز تجاری فعالیت کند. «نبود خانوادهها، کمبود اقامتگاههای دایمی و امکانات محدود صحی، باعث میشود مردم نتوانند در گوادر ساکن شوند. پتانسیل گردشگری گوادر بسیار زیاد است، با مکانهایی چون پارک ملی هِنگول، اما وضعیت کلی امنیتی هنوز مانع سرمایهگذاری میشود. برای اینکه میدان هوایی بهصورت مؤثر فعال شود، باید اول شهر قابلزندگی گردد. گردشگری، تجارت و مشارکت مردم باید باعث افزایش تقاضا برای پروازها شود، نه برعکس.»
سفیر هاشمی further تأکید میکند که میدانهایی مانند میدان هوایی گوادر تنها در مورد پروازها نیستند؛ بلکه خود بهعنوان مناطق اقتصادی مستقل محسوب میشوند.
«آیا ما ظرفیت کامل ایجاد فروشگاههای بدون محصول گمرکی، سالونهای تجاری و فضاهای فروش در میدان هوایی گوادر را برای تشویق فعالیتهای تجاری بررسی کردهایم؟ آیا ما برای سرمایهگذاران انگیزه میدهیم تا آنجا فعالیت اقتصادی راهاندازی کنند؟ یک اکوسیستم میدان هوایی با پلان منظم میتواند مسافران، تاجران و سرمایهگذاران را جذب کند، دیدگاهها را تغییر دهد و فرصتها خلق کند.»
![Hingol National Park road sign. [Image via SOCFilms].](https://southasiatimes.org/wp-content/uploads/2025/03/unnamed1.webp)
نقش رسانهها و روایتسازی در بلوچستان
دکتر بریچ تأکید میکند که قرن ۲۱ قرن روایتهاست—قدرت تصویر یک کشور به قدرت روایت آن بستگی دارد. در حالی که رهبران پاکستانی بارها به مشکلات بلوچستان اشاره میکنند، او میگوید که فقط حرف زدن کافی نیست و باید بهبودهای ملموس در زمین دیده شود.
در مرحله اول پروژه CPEC، نزدیک به ۳۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری در بخش انرژی و زیرساختها صورت گرفت که عمدتاً به پنجاب، سند و خیبر پختونخوا رسید. اما بلوچستان بهندرت از بهروزرسانیهای زیرساختی بهرهمند شد. دکتر بریچ میگوید: «حتی امروز سالانه بیش از ۶۰۰۰ نفر در بلوچستان به دلیل جادههای نامناسب در حوادث رانندگی جان خود را از دست میدهند—این تعداد بیشتر از کشتههای ناشی از تروریسم در استان است. در همین حال، ۲.۵ میلیون کودک در بلوچستان از تحصیل محروماند که بیشترین تعداد در پاکستان است. درآمد سرانه این استان فقط هزار دلار است که بهطور قابل توجهی پایینتر از میانگین ملی است.»
او همچنین تأکید میکند که معادن ریکوڈیک، که میتواند طی ۳۵ سال ۷۵ میلیارد دلار درآمدزایی کند، هنوز به نفع جوامع محلی نبوده است. «در حالی که پروژه CPEC امنیت انرژی را برای دیگر استانها بهبود بخشیده، قطع برق در کویته در سال ۲۰۲۵ همچنان به شدت سال ۲۰۰۷ باقی مانده است. این تفاوتها باعث ایجاد این تصور میشود که CPEC یک توهم است نه یک تحول واقعی. بسیاری از دانشجویان و مردم محلی نسبت به فواید آن شک و تردید دارند که ضرورت توسعه واقعی در محل و استراتژیهای قویتر ارتباطی را برجسته میکند.»
دکتر باریچ تأکید میکند که موفقیت قدرت نرم پاکستان و توانایی شکلدهی روایت، به بهبود واقعی معیشت مردم محلی بستگی دارد. تا زمانی که مردم بلوچستان احساس توانمندی اقتصادی و مشارکت سیاسی نکنند، هیچ میزان تبلیغات رسانهای نمیتواند برداشتها را در داخل یا خارج تغییر دهد. او نتیجه میگیرد که «رویکردی متوازن که توسعه واقعی را با ساخت روایت مؤثر ترکیب کند، برای ثبات و شکوفایی بلندمدت منطقه ضروری است.»
گوادر، افغانستان و اتصال منطقهای
فراتر از چالشهای داخلی پاکستان، آینده اقتصادی گوادر به افغانستان و آسیای میانه نیز وابسته است. سلمان جاوید، مدیر South Asia Times و کارشناس روابط پاکستان-افغانستان، پتانسیل این بندر را به عنوان یک مرکز ترانزیت برای افغانستان، کشوری بدون دسترسی به دریا، برجسته میکند.
او میگوید: «براساس قوانین بینالمللی، افغانستان حق دسترسی به مسیر دریایی دارد. اگر پاکستان و افغانستان مسیر گوادر-چمن-قندهار را با گمرکات منظم، انبارهای ویژه و مشوقهای تجاری توسعه دهند، گوادر میتواند به دروازه اصلی دریایی افغانستان تبدیل شود. اما تاکنون اختلافات دیپلماتیک و نگرانیهای امنیتی مانع این کار شده است.»
او همچنین تأکید میکند که مجامع چندجانبه مانند سازمان همکاری شانگهای (SCO) و سازمان همکاری اقتصادی (ECO) میتوانند به تسهیل یکپارچگی منطقهای بیشتر کمک کنند. او میافزاید: «اگر گوادر به عنوان بخشی از یک چشمانداز گستردهتر اتصال منطقهای مطرح شود و نه صرفاً پروژهای دوجانبه بین پاکستان و چین، اهمیت و قابلیت عملی آن برای افغانستان غیرقابل انکار خواهد بود.»
دکتر سلمی مالک نگرانیهای مشابهی را مطرح میکند و تأکید دارد که پاکستان و چین باید گوادر را به عنوان یک محصول داخلی و نه صرفاً یک سرمایهگذاری چینی معرفی کنند. او میافزاید: «هدف این است که جمعیت محلی، به ویژه جوانان، از طریق آموزشهای فنی، صنایع ماهیگیری و کشاورزی درگیر شوند.»

نقش ژئوپولیتیکی و ژئواقتصادی گوادر
ابعاد ژئوپولیتیکی گوادر نیز قابل چشمپوشی نیست. سلمان جاوید تاکید میکند که گوادر تنها یک بندر نیست؛ بلکه نقطهای استراتژیک است که جنوب آسیا، آسیای مرکزی و خاورمیانه را به هم وصل میکند. ظرفیتهای بندر عمیق آن میتواند مسیرهای تجاری را از تنگه هرمز منحرف کرده و پاکستان را به یک کشور کلیدی در ترانزیت تبدیل کند.
با این حال، او اشاره میکند که بحث پیرامون گوادر بیش از حد تحت تاثیر مسائل ژئوپولیتیکی قرار گرفته و اغلب به جای تأکید بر پتانسیل اقتصادی آن، صرفاً به عنوان یک نگرانی امنیتی مطرح شده است. «سیاست امنیت ملی پاکستان اذعان دارد که امنیت ملی امروز از هم جدا نشدنی با امنیت اقتصادی است. گوادر نمونه بارزی از این همگرایی است—موفقیت آن نه تنها موقعیت استراتژیک پاکستان در منطقه بلکه مسیر اقتصادی آن را نیز تعیین خواهد کرد.»
او میگوید که هند عمداً گوادر را به عنوان یک پایگاه نظامی چین معرفی کرده و این برداشت را در محافل استراتژیک غربی تقویت میکند تا اهمیت آن را کاهش دهد. «پاکستان باید با فعالانه تعامل داشتن با کشورهای خلیج، کشورهای آسیای مرکزی و حتی سرمایهگذاران اروپایی این روایت را خنثی کند و گوادر را به عنوان یک مرکز تجاری باز و فراگیر معرفی نماید.»
سفیر هاشمی افزود: «اگر واقعاً میخواهیم گوادر را در چارچوب اقتصادی ملی و منطقهای ادغام کنیم، چرا برای مسافران ترانزیتی، هیئتهای تجاری و طرحهای گردشگری که مردم را به گوادر میآورند، مشوقهای ویژه ارائه نمیدهیم؟ فعالیت اقتصادی به دنبال فرصت میآید و فرصت زمانی ایجاد میشود که ما گامهای هدفمند برای نمایش ظرفیتهای گوادر برداریم.»
با حمایت فعال هند از بندر چابهار در ایران و تنشهای میان پاکستان و هند که روایتهای منطقهای را شکل میدهد، گوادر به محور رقابت بینالمللی تبدیل شده است. همزمان با ادامه سرمایهگذاریهای چین، پاکستان باید تعادلی حساس بین شراکتهای اقتصادی و حاکمیت ملی خود حفظ کند.

توازن بین توسعه داخلی و منافع خارجی
سلمان جاوید تأکید میکند که بزرگترین چالش گوادر، تردید خارجی نیست بلکه ادغام داخلی است. او میگوید:
«در میان جمعیت بلوچ این برداشت در حال تقویت است که توسعه گوادر بیشتر به نفع بازیگران خارجی است—سرمایهگذاران چینی، مقامات فدرال و بازرگانان غیربومی—در حالی که جامعه محلی همچنان در حاشیه قرار دارد.»
به گفته او، این برداشت باید از طریق مزایای اقتصادی قابل مشاهده، فرصتهای شغلی و بهبود شرایط زندگی تغییر یابد.
دکتر برّیچ نیز این نگرانیها را تکرار میکند و میگوید احیای اقتصادی گوادر باید بر صنایع محلی مانند شیلات، کشاورزی و گردشگری متمرکز شود، نه صرفاً پروژههای عظیم زیرساختی. او خاطرنشان میکند:
«ساحل ۷۵۰ کیلومتری بلوچستان پتانسیل عظیمی برای توسعه اقتصاد آبی دارد، بهویژه در صنعت شیلات و مشاغل وابسته به دریا. با توجه به اینکه ۷۰٪ از جمعیت سواحل به ماهیگیری وابستهاند، نوسازی این بخش حیاتی است.»
او پیشنهاد میکند پاکستان میتواند از مالدیو الگو بگیرد، کشوری که ۳۶٪ از تولید ناخالص داخلیاش از اقتصاد آبی تأمین میشود.
او همچنین به ظرفیت کشاورزی بالقوه بلوچستان اشاره میکند:
«بلوچستان ۱۲ میلیون هکتار زمین کشاورزی بلااستفاده دارد. در فاز دوم پروژه اقتصادی چین–پاکستان (CPEC)، باید بر گسترش کشاورزی تمرکز شود. بهعنوان نمونه، منطقه شیرانی شرایط مناسبی برای کشت پسته دارد اما همچنان توسعهنیافته مانده است. از سوی دیگر، پنجگور سالانه بیش از ۴۰۰٬۰۰۰ تُن خرما تولید میکند، ولی این ایران است که با فرآوری بهتر، بازار را تصاحب کرده است.»
گردشگری میراثی نیز از دیگر حوزههای مغفول مانده است.
«میراث باستانی بلوچستان — مانند تمدن مهرگر — در راهبرد گردشگری ملی پاکستان تقریباً نادیده گرفته شده است. توسعه زیرساختهای حملونقل ریلی، جادهای و دریایی در کویته و شهرهای دیگر میتواند به ادغام بیشتر بلوچستان با اقتصاد ملی کمک کند. اگر توسعه اقتصادی مبتنی بر جغرافیای اقتصادی بهجای موقعیت صرفاً استراتژیک دنبال شود، بسیاری از نارضایتیهای بلوچستان قابل حل خواهد بود.»
در پایان، دکتر سلمیٰ مالک اضافه میکند:
«چالش نهایی، رفع نگرانیهای امنیتی، بهبود حکمرانی و ایجاد محیطی است که در آن گوادر به یک مرکز اقتصادی یکپارچه و شکوفا برای پاکستان تبدیل شود—جایی که هم ذینفعان محلی و هم سرمایهگذاران بینالمللی منافع واقعی را ببینند.»

راه پیش رو: فراتر از زیرساختهای خالی
فرودگاه خالی گوادر تنها یک شکست لجستیکی نیست؛ بلکه نماد چالشهای عمیقتری در زمینه حاکمیت، امنیت و یکپارچگی اقتصادی است که پاکستان باید با آنها مواجه شود. در حالی که روایتهای بیرونی بر ناکامیهای این پروژه تأکید میکنند، چالش واقعی در درون کشور نهفته است.
سفیر هاشمی هشدار میدهد:
«در لحظهای که مردم شاهد منافع واقعی و ملموس باشند—چه از طریق اشتغال، فرصتهای تجاری، یا افزایش اتصال و ارتباطات—روایت درباره گوادر تغییر خواهد کرد. پس سؤال این است: چه اقدامات فوریای در حال انجام است تا این گذار هر چه زودتر رخ دهد؟»
در ادامه، سلمان جاوید تأکید میکند که پاکستان باید بین منافع بازیگران بزرگ بینالمللی، از جمله چین، ایالات متحده و کشورهای حوزه خلیج فارس، توازن برقرار کند—همگی در این منطقه منافع استراتژیک دارند. او پیشنهاد میکند:
«جذب سرمایهگذاری از کشورهای خلیج فارس، بهویژه در حوزههایی مانند لجستیک و پتروشیمی، میتواند سلطه چین را متعادل کند و سرمایهگذاری متنوعتری را به همراه آورد. مهمتر از همه، توسعه گوادر باید بهعنوان یک ضرورت اقتصادی برای پاکستان بازتعریف شود، نه فقط یک ابزار ژئوپولیتیکی.»
در همین حال، دکتر برّیچ خاطرنشان میکند که احیای اقتصادی بلوچستان باید از طریق مشارکت محلی صورت گیرد.
«سرمایهگذاریها باید بهجای زیرساختهای صرف، بر شیلات، اقتصاد آبی و صنایع کشاورزی-محور تمرکز کنند. تنها در این صورت است که توسعه گوادر میتواند از یک مهره ژئوپولیتیکی به یک موفقیت ژئواقتصادی تبدیل شود.»
در حال حاضر، فرودگاه گوادر یک تأسیسات بزرگ اما خالی باقی مانده است—در انتظار نخستین موج جدی از مسافران. اینکه این فرودگاه به یک قطب حملونقل پررونق بدل میشود یا به یک فیل سفید دیگر در داستان توسعه پاکستان تبدیل میشود، به اقدامات آینده بستگی دارد.