افغانستان یکبار دیگر در آستانهٔ یک فاجعهٔ شدید بشردوستانه قرار گرفته است. تازهترین گزارش دفتر هماهنگی امور بشردوستانهٔ سازمان ملل (اوچا) واقعیتی هولناک را ترسیم میکند: ۲۱.۹ میلیون افغان، یعنی نزدیک به نیمی از جمعیت کشور، در سال ۲۰۲۶ برای زندهماندن به کمکهای بشردوستانه نیاز خواهند داشت. این ارقام تنها آمار خشک نیستند؛ بلکه فریاد جامعهای را بازتاب میدهند که زیر بار مشکلات خود در حال فروپاشی است.
در بیش از سه سال حاکمیت طالبان، فعالیتهای اقتصادی افغانستان منجمد شده، فرصتهای کاری از میان رفته و یک خلای عمیق در حکومتداری شکل گرفته است. کشور به نقطهای رسیده که زندهماندن روزانه به بزرگترین چالش میلیونها نفر تبدیل شده است. به گفتهٔ اوچا، نیمی از جمعیتی که فوراً به کمک نیاز دارند تنها بخش آشکار بحران را نشان میدهد؛ نیمهٔ دیگر نیز در گرداب فقر، تورم، ناامنی غذایی و افزایش گسستهای اجتماعی گرفتار است.
ظهور یک نخبهٔ جدید در حالی که کشور فرو میریزد در میان این فاجعهٔ بشردوستانه، ادارهٔ طالبان یک طبقهٔ جدید حاکم ایجاد کرده است؛ حلقهای محدود که به قدرت و منابع مالی دسترسی دارد. هرچند این گروه کوچک شاید بتواند خود را برای مدتی از ویرانیهای اطراف مصون نگه دارد، اما هیچ نخبهای در کشوری که اقتصاد آن از ریشه در حال فروریختن است، نمیتواند برای همیشه در امان بماند. ثروت و قدرت شاید آسایش کوتاهمدت فراهم کند، اما جایگزین آیندهٔ پایدار نمیشود.
بیثباتی منطقهای و پیامدهای فرامرزی افزون بر آشفتگی داخلی افغانستان، افزایش نگرانکنندهٔ فعالیتهای شورشی فرامرزی ــ از جمله حمایت مستند از عناصر ضدپاکستان ــ وضعیت را پیچیدهتر ساخته است. در سه سال گذشته، ناتوانی طالبان در مهار گروههای تندرو، روابط چهار دههای پاکستان و افغانستان را تحت فشار قرار داده، تجارت دوجانبه را آسیب زده و بیثباتی تازهای را به منطقهٔ شکنندهٔ کنونی تزریق کرده است. به نظر میرسد حکومت طالبان نهتنها در رسیدگی به رنجهای داخلی ناکام است، بلکه با سیاستهای خارجی خود، مشکلات مردم افغانستان را نیز تشدید میکند.
کاهش توجه جهانی در حالی که خطر افزایش مییابد نگرانکنندهتر از همه، کاهش توجه جهانی به افغانستان است. پوشش رسانههای بینالمللی پراکنده شده و کمککنندگان نیز بودجههای خود را کاهش میدهند. با این حال، واقعیتهای میدانی نشان میدهد که زمان در حال از دست رفتن است و خطر رو به افزایش. بدون اقدام جدی جهانی، سال ۲۰۲۶ میتواند سال فروپاشی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و اداری افغانستان باشد.
تهدیدی فراتر از مرزها تجربهٔ تاریخ بارها نشان داده است که افغانستان بیثبات، بحرانی نیست که در مرزهایش محدود بماند. یک دولت فروپاشیدهٔ افغان به بستری برای افراطگرایی، ناامنی منطقهای، جابهجایی گستردهٔ مردم و درماندگی بشردوستانه تبدیل میشود.
اکنون پرسشی روشن پیش روی جامعهٔ جهانی قرار دارد: آیا جهان اجازه خواهد داد فاجعهٔ خاموش دیگری شکل بگیرد؛ فاجعهای که محدود به افغانستان نخواهد ماند؟ یا درک خواهد کرد که کمک به افغانستان امروز، سرمایهگذاری بر صلح منطقهای و کرامت انسانی است؟