سرپرست وزیر تجارت افغانستان، نورالدین عزیزی، برای یک سفر پنحروزه به دهلی جدید رسیده و رسانههای هندی از همین حالا این سفر را «نقطهٔ تغییر» در روابط دو کشور معرفی میکنند. عزیزی همراه با یک هیأت بزرگ تجارتی به هند رفته، در نمایشگاه بینالمللی تجارت هند شرکت میکند و با وزیران خارجه و تجارت هند دیدارهای مستقیم دارد. هدف اعلامشده هم این است که سطح تجارت میان دو کشور به سه برابر برسد و راه دهلی–چابهار برای صادرات افغانستان فعال شود.
اما زمانبندی این سفر تصادفی نیست. این دیدار درست بعد از آن صورت گرفت که پاکستان گذرگاههای زمینیاش را بهخاطر چند حملهٔ مرزی که منشأ آن خاک افغانستان گفته شد، بست. همین بستهشدنها به تجارت میوه و ترانزیت افغانستان زیان سنگین وارد کرد. برای کابل، اینکه در چنین زمانی به دهلی برود، پیام سیاسی روشنی دارد؛ اما اینکه این پیام به یک راه نجات اقتصادی دوامدار تبدیل شود، خودش پرسش جدا است.
آغاز دوبارهٔ رابطه با هند – یک نوع همسویی موقتی
این سفر در ادامهٔ سفر ماه گذشتهٔ امیرخان متقی، وزیر خارجهٔ افغانستان، به هند است؛ سفری که برایش معافیت سفر سازمان ملل داده شد، با وجودی که هند هنوز حکومت طالبان را رسمی نمیشناسد. دو سفر پیاپی نشان میدهد که کابل و دهلی هر دو در حال بازنگری سیاستهای خود هستند: کابل بهسوی کشوری نرمش نشان میدهد که تا چند سال پیش آن را متهم میکرد، و هند بیسر و صدا رابطهای را زنده میکند که بعد از اوت ۲۰۲۱ تقریباً از بین رفته بود.
برای هند، مسئله بیشتر محاسبهٔ سیاسی است. حتی یک حضور غیررسمی در کابل برایش در منطقه امتیاز میسازد و محاسبات امنیتی پاکستان را پیچیدهتر میکند. برای کابل، هدف فرار از انزوا است، مخصوصاً وقتی مرزهایش با مهمترین همسایهاش در حالت تنش قرار دارد.
اما نزدیکی موقتی، بهمعنی هماهنگی واقعی نیست.
امتحان جغرافیا
رهبری طالبان میتواند شعارهایش را انتخاب کند، اما جغرافیا را نه.
در ظاهر، راه چابهار گزینهٔ خوبی دیده میشود، اما در عمل، این مسیر ایران–هند هزینهبردار، فصلی و از نظر سیاسی ناپایدار است. حجم تجارتی که از چابهار میگذرد اصلاً قابل مقایسه با کراچی و تورخم نیست. مسیرهای شمالی از آسیای میانه هم از این نامطمئنتر اند، و با نزدیکشدن زمستان بازهم کمظرفیتتر میشوند.
خود تاجران افغان همانهایی که در برابر دوربین از «تنوع مسیرها» تعریف میکنند در صحبتهای خصوصی میگویند که پاکستان هنوز هم ارزانترین، سریعترین و تنها مسیر چهار فصل برای تجارت افغانستان است.
هند نمیتواند این واقعیت را تغییر بدهد. ایران هم نمیتواند. کابل هم این را میداند، هرچند نمیتواند در روزهای دیدار با مقامات هند بلند بگوید.
جاییکه داستان با واقعیت سخت روبهرو میشود
سخنان رسمی کابل دربارهٔ گرمشدن رابطه با هند محکم و خوشصدا است، اما وقتی پای صحبت تاجران، موترچلوها و دلالانی برسد که اقتصاد کشور را واقعاً میگردانند، تصویر فرق میکند. فاصله بین چیزهایی که کابل میخواهد نشان بدهد و چیزهایی که جغرافیا اجازه میدهد، هر روز بزرگتر میشود.
سالها طالبان، هند را دشمن فکری معرفی میکردند و میگفتند دهلی از «عناصر ضداسلامی» حمایت میکند. امروز، وزیران همان اداره در دهلی دنبال گندم، سرمایه، راه تجارتی و عکسهایی هستند که نشانهٔ مشروعیت دانسته میشود. این تغییر جهت عجیب نیست؛ هر حکومت آسیبپذیر معمولاً گذشته را فراموش میکند. اما همین تغییر نشان میدهد که شعارهای قبلی طالبان در برابر فشارهای اقتصادی سال ۲۰۲۵ چقدر محدود شده است.
این تغییر مسیر فقط مربوط به هند نیست. طالبان بارها گفتهاند که برای «بهرسمیتشناسی گدایی» نمیکنند، اما برنامهٔ سفرها و نوع برخورد سیاسی چیز دیگری را نشان میدهد. رفتوآمد مداوم وزیران به دهلی، تهران و پایتختهای منطقه نشاندهندهٔ تلاش واضح برای کسب پذیرش عملی، پیدا کردن سرمایهگذاران جدید و گرفتن توجه بینالمللی است؛ توجهی که در داخل بهعنوان مشروعیت تبلیغ میشود.
یک نکتهٔ دیگر هم جالب است: در داخل کشور از «برادری اسلامی» زیاد حرف زده میشود، اما در عمل انرژی دیپلوماتیک بیشتری برای دهلی مصرف میشود تا برای حل نگرانیهای امنیتی پاکستان نگرانیهایی که مستقیم به گروههایی در داخل افغانستان ربط دارد. کابل با پاکستان از موضع «حاکمیت ملی» حرف میزند، اما با هند از موضع احترام و انعطاف. و این تفاوت از چشم هیچکس پنهان نمانده.
اگر همه چیز را یکجا ببینیم، کابل امروز میان غرور سیاسی و نیاز اقتصادی گیر مانده؛ از یک طرف میخواهد در داخل چهرهٔ مستقل و انقلابی داشته باشد، از طرف دیگر دنبال کشورهایی میگردد که انزوایش را کم کنند. اما نه شعار، نه حافظهٔ انتخابی و نه سفرهای دیپلماتیک نمیتوانند جغرافیا را عوض کنند.
نتیجه
سفر عزیزی به دهلی شاید در کوتاهمدت به کابل کمک کند تا از انزوا کمی بیرون شود، اما نمیتواند دو واقعیت اصلی را تغییر بدهد: جغرافیا و امنیت.
راههایی که اقتصاد افغانستان را زنده نگه میدارند، از پاکستان و ایران میگذرند؛ و امنیت این راهها هم وابسته به این است که کابل با شبکههای مسلح داخل کشور برخورد واقعی کند، نه اینکه مسئولیت را رد کند. مسیرهای شمالی هم همین مشکل را دارند؛ کشورهای آسیای میانه تا زمانیکه خطرات امنیتی از خاک افغانستان رفع نشود، به همکاری گسترده اعتماد نمیکنند.
دهلی میتواند دعوت بدهد و برنامهٔ سرمایهگذاری پیشنهاد کند، اما ظرفیت و راه عملی را پاکستان و ایران فراهم میکنند. نقش چین و روسیه در پروژههای منطقهای هم این حقیقت را بیشتر ثابت میکند که آیندهٔ اقتصادی افغانستان به رفتار مسئولانه با همسایهها بسته است، نه به تشویقهای دور از منطقه.
در آخر، با وجود همهٔ عکسگرفتنها در دهلی، حقیقت این است که سرنوشت اقتصادی افغانستان را کسی تعیین میکند که مرزها را آرام نگه دارد و این از پاکستان شروع میشود، نه از هند