ثبات سرحدات در جنوب و آسیای مرکزی به طنابی باریک آویخته است. با حمله اسرائیل به ایران که منطقه را لرزانده، افغانستان بار دیگر در معرض تبدیل شدن به مرکز آشوب قرار دارد. برای پاکستان، نشانههای هشداردهنده واضح است: بیثباتی در هر دو کابل و تهران میتواند طوفانی از جریانهای پناهندگان، نفوذ شبهنظامیان و ناآرامیهای فرقهای را در سراسر مرز غربی آن شعلهور سازد.
افزایش پناهندگان، افزایش خطرات
پس از حمله اسرائیل، تهران فشارهای خود بر افغانهای بدون مدارک را تشدید کرده است. طبق گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان (UNHCR)، ایران و پاکستان با هم بیش از ۵.۵ میلیون پناهنده افغان را میزبانی میکنند. گزارشهای خبرگزاری آسوشیتدپرس تأیید میکند که روزانه حدود ۵ هزار افغان از ایران فرار میکنند، بسیاری از آنها جای امنی برای رفتن ندارند. با افزایش اخراجها، پاکستان با فشاری مواجه است که توان مقابله با آن را ندارد.
بار انسانی در حال افزایش است. تنها ۱۸٪ از برنامه پاسخ بشردوستانه افغانستان سازمان ملل برای سال ۲۰۲۵ تأمین بودجه شده است. این بدان معناست که خدمات بهداشتی، سرپناه و دسترسی به غذا بسیار محدود شدهاند. پناهندگان اغلب در مناطق مرزی کمتوسعه ساکن میشوند، جایی که فقر و بیگانگی بستر رادیکالیزه شدن را فراهم میکند.
کارشناسان امنیتی هشدار میدهند که این شرایط میتواند شبکههای تروریستی را تقویت کند. گروه مقابله با تروریسم اخیراً اعلام کرده که گروههایی مانند تحریک طالبان پاکستان (TTP) و داعش خراسان (ISIS-K) «بسیار محتمل» است که از جمعیتهای آواره سوءاستفاده کنند. آنها معتقدند این شرایط برای جذب نیرو و بازسلاحی ایدهآل است.
پاکستان قبلاً عواقب این وضعیت را دیده است. در ماه آوریل، ارتش گزارش داد که ۵۴ عضو تحریک طالبان پاکستان را در وزیرستان شمالی کشته است. طبق گزارش روابط عمومی ارتش پاکستان (ISPR)، این شبهنظامیان از افغانستان نفوذ کرده و مسلح به سلاحهای ناتو بودند. وزیر داخلۀ پاکستان، محسن نقوی، افزود که اطلاعات خارجی — به ویژه نمایندگان هند — عملیات تحریک طالبان پاکستان را در سراسر خط دیورند تسهیل میکنند.
این نگرانیها تازه نیستند. مقامات پاکستانی بارها به سلاحهایی اشاره کردهاند که ناتو باقی گذاشته و اکنون در میان گروههای شبهنظامی در گردش است. ناکامی کابل در نابود کردن پناهگاههای تحریک طالبان پاکستان به این مبارزان اجازه میدهد حملات فرامرزی را بدون مجازات برنامهریزی کنند. در همین حال، حمایت ادعایی هند از عناصر ضدپاکستان، لایهای دیگر از تهدید استراتژیک را ایجاد میکند.
افغانستان نمیتواند سقوط کند
با این حال، افغانستان نیز در وضعیت سختی به سر میبرد. دههها جنگ زیرساختها را نابود و حاکمیت را شکننده کرده است. میلیونها نفر همچنان بیجا هستند. و با وجود حکومت طالبان که از سوی جنگسالاران محلی و گروه داعش خراسان به چالش کشیده شده، حتی تصور نظم نیز شکننده است.
اگر افغانستان بار دیگر فرو بپاشد، منطقه ممکن است وارد چرخهای طولانی از بیثباتی شود. ناآرامیهای داخلی تهران — که ناشی از تحریمهای اقتصادی و سرکوبهای سیاسی است — ممکن است به آن سوی مرز سرایت کند. تنشهای فرقهای نیز در حال افزایش است. جوامع شیعه افغان در خطر قربانی شدن قرار دارند که میتواند خشونتهای انتقامجویانهای را در مناطق حساس پاکستان برانگیزد.
از نظر اقتصادی نیز خطرات بسیار بالاست. مسیرهای تجاری از طریق افغانستان، آسیای مرکزی را به پاکستان و فراتر متصل میکنند. اختلال در این مسیرها به افزایش تورم، ناامنی غذایی و قاچاق بیشتر منجر خواهد شد. اقتصاد شکننده پاکستان توان تحمل این شوکها را ندارد.
با وجود تنشها، هر دو کشور پاکستان و ایران یک واقعیت مشترک دارند: افغانستان بیثبات به نفع هیچکس نیست. مناطق مرزی تبدیل به پایگاههایی برای ترور، قاچاق و ناآرامی خواهند شد. و بدون هماهنگی قوی، اشتباهات میتواند به درگیری مستقیم بینجامد.
پاکستان اکنون باید چه کند؟
پاکستان باید تصمیمگیرانه عمل کند. اول، باید نظارت مرزی و تبادل اطلاعات با مقامات افغانستان را افزایش دهد — بدون نقض حاکمیت کشور. گشتهای مشترک و خطوط ارتباطی میتواند به جلوگیری از نفوذ و سوءتفاهمها کمک کند.
دوم، پاکستان باید با شرکای بینالمللی همکاری کند تا مناطق حایل در داخل افغانستان ایجاد شود. این اردوگاهها میتوانند بازگشتکنندگان را با عزت میزبانی کرده و از ریشهگیری تروریسم در میان آنها جلوگیری کنند.
سوم، دیپلماسی بشردوستانه ضروری است. اسلامآباد باید حمایتهای مالی برای تثبیت افغانستان را به ویژه در زمینه آموزش، بهداشت و امنیت غذایی بسیج کند. همسایهای باثبات بهترین دفاع است
چهارم، پاکستان باید مستقیماً با تهران وارد گفتوگو شود. نگرانیهای مشترک — مدیریت پناهندگان، مقابله با تروریسم و تجارت — نیازمند اعتماد متقابل است. گفتوگوی سهجانبه بین کابل، اسلامآباد و تهران میتواند فضای برنامهریزی امنیتی مشترک را ایجاد کند.
سرانجام، اسلامآباد باید موضوع را در سطح جهانی مطرح کند. اگر هند در حمایت از گروههای نیابتی یا بهرهبرداری از خاک افغانستان دخیل است، شواهد باید در مجامعی مانند سازمان ملل یا سازمان همکاری شانگهای ارائه شود. وضوح استراتژیک کلید است.
افغانستان در آستانه بحران: منطقهای در بحران
دو بحران — یکی در خاورمیانه و دیگری در جنوب آسیا — اکنون به هم گره خوردهاند. نتیجه میتواند موجی از پناهندگان، افزایش حملات تروریستی و بیثباتی گسترده باشد. افغانستان دیگر نمیتواند سقوط کند. و پاکستان نمیتواند نظارهگر این رخداد باشد.
این دیگر سیاست خارجی نیست — مسئله بقا و امنیت ملی است.
گروههای شبهنظامی در انتظار خلأ قدرت هستند. پناهندگان در حال فرار به سوی ناامیدیاند. و رقابتهای قدرتهای بزرگ در حیاط خلوت پاکستان در جریان است. برای اسلامآباد، درس ساده است: درگیر شدن دیگر یک انتخاب نیست؛ ضرورت است.
اکنون بیش از هر زمان دیگر، ثبات مرزی باید به اولویت امنیت ملی تبدیل شود.