ایجاد تابآوری: رویکردی فراگیر برای مقابله با افراطگرایی در پاکستان
پاکستان از دیرباز با تهدید پایدار و در حال تحول افراطگرایی خشونتبار مواجه بوده است. مقابله با این پدیده، بهویژه در سالهای اخیر، به چالشی پیچیدهتر بدل شده است. بر اساس شاخص جهانی تروریزم ۲۰۲۵، پاکستان یکی از کشورهای بیشترین آسیبدیده در جهان محسوب میشود، با افزایش نگرانکننده ۴۵ درصدی در مرگهای مرتبط با تروریزم طی یک سال گذشته. این روند هشداردهنده نیازمند بازنگری اساسی در استراتژی ملی مبارزه با تروریزم است—با تمرکز بر رویکردی فعال، پیشگیرانه و همهجانبه که به ریشههای چندبعدی افراطگرایی رسیدگی کند.
در طول تاریخ، استراتژی دولت عمدتاً بر واکنشهای نظامی، عملیات استخباراتی، و اقدامات متعارف امنیتی متکی بوده است. اگرچه این اقدامات برای مهار تهدیدهای فوری ضروریاند، اما توان محدودی در جلوگیری از شکلگیری ایدیولوژیهای افراطی دارند—بهویژه در میان اقشار آسیبپذیر جامعه. حمله به وزیر احسن اقبال در نارووال، یادآور تهدید مداوم افراطگرایی سیاسی در پاکستان است. او تنها نیست—بسیاری از رهبران سیاسی در طول سالها هدف حملات خشونتبار قرار گرفتهاند. این اعمال، محدودیت رویکردهای صرفاً امنیتی را آشکار میسازند و ضرورت یک استراتژی گستردهتر را برجسته میکنند—استراتژیای که به ریشههای فکری، اجتماعی و سیاسی افراطگرایی میپردازد.
پس از این حمله، جامعه نارووال با نفرت یا تفرقه پاسخ نداد، بلکه ساکنین محل، گروههای جامعه مدنی و رهبران سیاسی با هم گفتوگوهای صلح و تلاشهای آشتی را آغاز کردند، و لحظهای تلخ را به بستری برای تابآوری جمعی بدل ساختند. نارووال بهعنوان کانون گفتمان صلح، نمادی از توانایی شفابخشی پاکستان از طریق گفتوگوی فراگیر و همبستگی مدنی شده است.
این تحول، نیاز جدی به عبور از لنز تنگ و نظامی در مبارزه با افراطگرایی را نمایان میسازد. در حالی که عملیات امنیتی برای مقابله با تهدیدات فوری ضروریاند، باید بخشی از چارچوب گستردهتری باشند که افراطگرایی را پدیدهای پیچیده با ریشههای اجتماعی، اقتصادی و فکری میداند. رویداد نارووال فوریت پرداختن به دلایل بنیادین را تقویت میکند.
محرومیتهای اقتصادی-اجتماعی از مهمترین عوامل افراطگرایی بهویژه در میان جوانان مناطق محروم و آسیبپذیر است. نرخ بالای بیکاری، نبود فرصتهای شغلی و خدمات ناکافی، احساس بیگانگی و یأس را تقویت میکند. برای مقابله با این روند، پاکستان باید توسعه اقتصادی فراگیر را در اولویت قرار دهد—از طریق برنامههایی چون آموزشهای فنی-حرفهای، حمایت از مشاغل کوچک و متوسط، و بهبود زیرساختها و ارائه خدمات عمومی.
تابآوری اجتماعی نیز در مهار افراطگرایی نقش اساسی دارد. مشارکت رهبران محلی، علمای دینی، و فعالان مدنی برای تقویت اعتماد و انسجام اجتماعی ضروری است. شوراهای محلی صلح که متشکل از اعضای جامعه و نیروهای امنیتی باشند، میتوانند بستری مؤثر برای حل زودهنگام منازعات و مقابله با روایتهای افراطی در سطح محلی باشند. اعتمادسازی میان دولت و مردم کلید آن است که تلاشهای ضدافراطی، بهجای تحمیل، همکاری متقابل تلقی شوند.
نقش زنان در صلحسازی، پاسخی مؤثر به افراطگرایی است. گرچه اغلب نادیده گرفته میشوند، اما زنان در خانواده و جامعه نقش تأثیرگذاری دارند. ابتکارهایی مانند برنامه «صلح توسط جوانان و زنان» در خیبرپختونخوا نشان داده که توانمندسازی زنان در مهارتهای رهبری و حل منازعه، به جوامعی مداراگر و تابآور کمک میکند. مشارکت زنان در سیاست، آموزش، و اقتصاد، پاسخی همهجانبه و نماینده نیازهای تمامی شهروندان فراهم میسازد.
رسانه نیز نقش مهمی در تقویت یا تضعیف روایتهای افراطی دارد. در دنیای دیجیتال امروز، گروههای افراطی از بسترهای آنلاین برای تبلیغ و جذب افراد استفاده میکنند. بنابراین، روزنامهنگاری مسئولانه و ارتباطات راهبردی بسیار مهماند. رسانهها باید از اغراق و تحریکگری پرهیز کرده و پیامهایی درباره تساهل، تنوع، و همبستگی اجتماعی را برجسته کنند. برنامههای سواد رسانهای بهویژه برای جوانان، تفکر انتقادی و توانایی مقابله با محتوای افراطی را تقویت میکند.
رویکرد «تمام جامعه» برای مقابله با افراطگرایی ضروری است—شامل هماهنگی بین نهادهای دولتی، سازمانهای جامعه مدنی، علما، بخش خصوصی، و رسانهها. هماهنگی مؤثر میان سطوح فدرال، ایالتی و محلی نیز حیاتی است. نهادها نباید بهصورت جزیرهای عمل کنند، بلکه باید اطلاعات را بهاشتراک بگذارند، اهداف را همسو سازند و سیاستهایی یکپارچه را اجرا کنند.
عملیاتهای امنیتی همچنان ستون فقرات مبارزه با افراطگرایی خواهند بود، اما باید در چارچوب تحول اجتماعی گستردهتری ادغام شوند. پرداختن به نابرابریهای ساختاری، محرومسازی سیاسی، و قطببندی ایدیولوژیک برای صلح پایدار حیاتی است. چنانکه نارووال نشان داد، اقدام دولتی تنها کافی نیست—بلکه شجاعت جامعه، اتحاد مدنی و رهبری محلی، صلح پایدار و تابآوری ملی را پیش میبرند.
«صلح و توسعه باید همگام باشند؛ بدون رسیدگی به شرایطی که خشونت را تغذیه میکنند، اقدامات امنیتی بهتنهایی کافی نیستند.»
در نهایت، موفقیت بلندمدت پاکستان در مقابله با افراطگرایی خشونتبار به توانایی آن در ایجاد چشماندازی ملی مشترک بستگی دارد—چشماندازی که فراتر از شکافهای فرقهای، قومی و فکری باشد. یک رویکرد چندبُعدی که توسعه اقتصادی، مشارکت اجتماعی، فراگیری جنسیتی و رسانههای مسئول را دربر گیرد، میتواند بنیان جامعهای تابآور و هماهنگ را ایجاد کند. این استراتژی جامع، نهتنها نقشهای برای امنیت، بلکه مسیری برای توسعهی ملی فراگیر فراهم میکند—تا صلح و پیشرفت، دو واقعیت تقویتکننده هم باشند.